کد مطلب:3849 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:426

زیادت بر رکعات نمازها
در آخر ربیع الاول سال اول هجرت كار دیگری كه انجام شد این بود كه آن حضرت بر نماز مغرب یك ركعت و بر نماز ظهر و عصر و عشا هر یك دو ركعت افزود و مجموع نمازهای پنجگانه هفده ركعت گردید. مرحوم مجلسی تصریح می كند كه این كار در آخر سال اول هجرت بود و فی هذه السنة زید صلوة الحضر و كانت صلوة الحضر والسفر ركعتین... و ذلك بعد مقام رسول الله المدینة بشهر [1] .

ناگفته نماند: نماز اولین تكلیفی است كه واجب گردید و به محض ‍ بعثت آن حضرت دستور نماز نازل شد. یعقوبی فرموده: اولین نمازی كه واجب گردید نماز ظهر بود، جبرئیل وضو گرفتن را به آن حضرت آموخت، حضرت مانند جبرئیل وضو گرفت، آنگاه جبرئیل نماز خواند تا آن حضرت نحوه نماز خواندن را بداند... سپس حضرت به نزد خدیجه آمد، نحوه وضو و نماز را به او بیان كرد، او نیز وضو گرفت و نماز خواند، آنگاه علی بن ابیطالب نیز چنان كرد [2] نقل ابن اسحاق نیز در سیره اش همان طور است [3] و نیز در بحار، ج 18، ص ‍ 184، آمده است، مرحوم كلینی و صدوق از حضرت باقر علیه السلام نقل كرده اند: اولین نمازی كه آن حضرت خواند نماز ظهر بود [4] .

نماز پنج وقت در مكه همه اش دو ركعت دو ركعت بود و تا آمدن به مدینه پیوسته نمازها همان طور دو ركعت خوانده می شد، در روایت كافی از امام سجاد علیه السلام نقل شده: خداوند در مكه بر مسلمانان نماز را دو ركعت دوركعت واجب فرمود، آن حضرت نیز چنان می خواند و مدت سیزده سال در مكه همان طور بود حتی وقتی كه به قبا آمد و منتظر آمدن علی علیه السلام بود باز دو ركعت، دو ركعت می خواند... راوی گفت: پس این هفده ركعت كی واجب شد؟ فرمود: در مدینه پس از تقویت اسلام، حضرت هفت ركعت بر نمازها افزود: به ظهر دو ركعت و به عصر دو ركعت و به مغرب یك ركعت و به عشاء دو ركعت، صبح را نیز به حالت خود گذاشت، زیرا كه ملائكه روز به سرعت نازل می شدند و ملائكه شب به سرعت می رفتند، صلاة صبح را هر دو گروه از ملائكه می دیدند، لذا خدا فرمود: و قرآن الفجر ان قرآن الفجر كان مشهودا [5] یعنی: مسلمانان و نیز ملائكه روز و شب آن قدر می بینند [6] .

مرحوم كلینی از امام باقر علیه السلام نقل كرده: خداوند ده ركعت نماز واجب كرد، و كار را به رسولش تفویض فرمود آن حضرت نیز هفت ركعت بر نمازها افزود [7] ، مرحوم صدوق نیز آن را بدون اشاره به تفویض نقل كرده است [8] و نیز كلینی از امام صادق علیه السلام نقل می كند: ثم ان الله عز و جل فرض الصلوة الركعتین؛ ركعتین عشر ركعات فأضاف رسول الله صلی الله علیه و آله الی الركعتین، ركعتین و الی المغرب ركعة فصارت عدیل الفریضة لایجوز تركهن الافی سفر و أفرد الركعة فی المغرب فتركها قائمه فی السفر و الحضر فاجاز الله عزوجل له ذلك كله... [9] .

و در همین حدیث امام صادق علیه السلام فرموده: رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم: نوافل را سی و چهار ركعت، دو برابر نمازهای یومیه سنت نهاد، خداوند از وی قبول كرد، فریضه و نافله جمعا پنجاه ویك ركعت گردید كه دو ركعت بعد از عشاء نشسته خوانده می شود و یك ركعت محسوب است.

از این حدیث معلوم می شود كه آن حضرت نافله یومیه را نیز در آن ایام خوانده و رسمیت داده است، به هر حال:با افزوده شدن هفت ركعت، مسلمانان تقرب بیشتری به خدای رحمان پیدا كردند، با ذكر دو مطلب، این بحث را به پایان می بریم:

اول: مرحوم صدوق از امام صادق علیه السلام بدون سند نقل كرده كه افزود:... چون رسول خدا از ولادت فاطمه علیها السلام آگاه شد یك ركعت بر نماز مغرب افزود برای شكر به پروردگار [10] و در علل الشرایع این حدیث [11] را با یك سند ضعیف و مجهول و مرسل نقل می كند علی هذا نمی شود به این حدیث اعتماد كرد، به نقل مرحوم كلینی در كافی كه زیادت هفت ركعت در ولادت حسنین علیهماالسلام و برای شكر خدا بوده، كه خدا آن را اجازه فرموده است [12] اگر چنین باشد زیادت در سال سوم و چهارم هجرت بوده است.

دوم اینكه: روایاتی كه می گویند نماز در شب معراج هفده ركعت واجب شد منافاتی با این مطلب ندارد، زیرا در این صورت در شب معراج هفده ركعت واجب شده آن حضرت به اذن خدا تا در مكه بود فقط ده ركعت را بیان فرمود و بقیه را بعد از هجرت اظهار داشته است به روایات وجوب نماز در شب معراج در من لایحضره الفقیه، ج 1، ص 196، تا 200 باب فرض الصلوة رجوع شود


[1] بحارالانوار، ج 19 ص 130.

[2] تاريخ يعقوبي، ج 2، ص 13.

[3] سيره ابن هشام، ج 1 ص 260؛ ناگفته نماند بن اسحاق بنا به تصريح مرحوم سيد صدر در تأسيس الشيعه شيعه بوده، برخلاف ابن هشام و سخن فوق در سيره ابن هشام از ابن اسحاق شيعه است.

[4] كافي، ج 3، ص 271، ص 196.

[5] سوره اسراء آيه 78؛ و (نيز) نماز صبح را، زيرا نماز صبح همواره (مقرون با) حضور (فرشتگان) است.

[6] روضة كافي، ص 279 -282 حديث 536 مرحوم مجلسي نيز در بحار ج 19، ص 115 - 117 از روضة نقل كرده است..

[7] فروع كافي، ج 3، ص 273، باب فرض الصلوة.

[8] فقيه، ج 1، ص 201، حديث 605.

[9] اصول كافي، ج 1، ص 266، باب التفويض الي رسول الله... حديث 4.

[10] فقيه ج،1، ص 454،حديث 1317.

[11] علل الشرايع، ج 2، ص 324، باب 15.

[12] بحارالانوار، ج 43، ص 258.